يک برخورد آنارشيستی تحت لوای مارکسيزم

 چرا «وانداد زهيری» Vandad Zahiri اين قدر برخوردهای خصمانه می کند؟

اول اين که هر کس اگر دانش آموز خوبی باشد حتما معلم خوبی هم می تواند باشد. منظور از اين حرف اين است شما نه برای يادگرفتن و نه برای ياددادن به اين فيسبوک نمی آييد بلکه قصد شما در اين جا فقط خرابکاری می باشد. درست و صادق بودن اولين شرط همکاری مارکسيست هاست. در اين که من و يا شما اگر ادعای مارکسيست بودن در فيسبوک بکنيم، عملکرد ما در فيسبوک نشان دهنده اين خواهد بود و ديگران از اين طريق می توانند ما را بشناسند و در اين چهارچوب است که هر حرفی که ما می زنيم سريع می فهمند که منظورمان چيست. من در عجب بودم که شما چرا چنين خصمانه در اين اطاق و با سفسطه و لجاجت تمام برخورد می کنيد و سعی داريد تا هيچ کسی وارد فيسبوک ياشار آذری نشود و به همين خاطر من گشت و گذاری در فيسبوک شما کردم و به اين نتيجه رسيدم شما ادعای مارکسيست بودن می کنيد ولی در فيسبوک به غير از يک عکس از مارکس روز تولدش در 6 می 2016 با زيرنويس Happy birthday Karl Marx و مطلب ديگری به تاريخ 27 ژانويه 2016 فقط عکس يک گربه که يک کتاب انگليسی را به نام «بيانيه کمونيست» که شما منکر چنين کتابی با چنين اسمی بوديد، در حال خواندن است، با اين زيرنويس We have nothing to lose but our collars  عکس شماره 1 که در زير ضميمه می باشد و مطلب سوم شما به تاريخ 25 سپتامبر2014 نوشته ای از گرامشی در مورد مارکس به تيتر «مارکس ما» و مطلب چهارم شما در تاريخ 6 يونی 2014 که عکس مارکس با بوب مارلی که عکس شماره 2 در زير ضميمه می باشد. يعنی در عرض بيش تر از دو سال چهار مطلب آبکی و... از مارکس، ولی صدها خبر و گزارش آنارشيستی، يعنی با همه اين که شما ادعای مارکسيست بودن داريد ولی فيسبوک شما نشان دهنده آنارشيست بودن شما را می دهد يعنی تقريبا آنارشيست بودن شما خيلی خيلی قوی تر از مارکسيست بودنتان می باشد، و هر کسی که از فيسبوک شما ديدن کند به صحت گفته های من پی خواهد برد و گفتار خصمانه شما هم از اين جاست که فيسبوک ياشار آذری در اشاعه مارکسيزم و عليه آنارشيزم کوشش به عمل می آورد و اين کار ياشار آذری به مزاج شما ناخوشايند است، و شما برای متفرق کردن کسانی که به اين جا رجوع می کنند دست به هر کاری می زنيد ولی اين کار شما فقط شما را خراب خواهد کرد و وقتی در تأييد گفته های شما بر نمی آيند، شما را بيش تر عصابی کرده و حتی به سخنانی مانند «دشمن دانا بهتر از دوست نادان است» دست می زنيد، يعنی شما دشمن دانا هستيد و کسانی که اين جا  آمده و يا مطالب را کليک می کنند دوستان نادان می باشند. با اين نوع کارها سخصيت خودتان را زير سوال می برید، فقط همين.

اما يک سوال از شما «وانداد زهيری» چرا در فيسبوک خودتان برای اشاعه مارکسيزم کوشش نمی کنيد ولی در فيسبوک ياشار آذری از هر کسی ديگری مارکسيست تر می شويد يا چنين ادعا می کنيد، لطفا اگر من در فيسبوک خودم بد مارکسيزم را اشاعه می دهم، لطفا حتی شده از امروز، بهتر از من در فيسبوک ات مارکسيزم را اشاعه بده تا من شرمنده شوم.

و اما برگرديم به انتقادات شما اولاً اين سخنان را لنين گفته که از نظر شما «مزخرفات تحت لوای مارکسيسم است» البته نظر شماست به عنوان يک آنارشيست -مارکسيست می باشد نه واقعيت(حالا درصد آنارشيست يا مارکسيست بودن شما را هر کسی بعد از ديدن فيسبوک «وانداد زهيری» خودش حدس می زند.) و شما با گذاشتن لنين در صف «رويزيونيسم» تازه هم به «رويزيونيسم» اعتبار می دهيد و هم رويزيونيزم واقعی را از زير تيغ انتقاد خلاص می کنيد و از شما بعيد نيست که لنين و استالين را هم در يک صف قرار بدهيد و در ثانی شما طوری بازگو می کنيد که انگار لنين آن را برای هر شرايطی گفته است، و آن را از محتوا خالی می کنيد. يعنی آن را از شرايط  زمانی و مکانی آن جدا می کنيد، در واقع به يک کار غيراصولی دست می زنيد، چرا؟ اولاً روسيه در 1917  طبقه ی کارگر اين کشور، طبق کتاب «ده روزی که انقلاب را لرزاند» که مورد تأييد لنين بود، 4 ميليون برآورد شده و طبق تاريخ حزب کمونيست روسيه در زمان استالين طبقه کارگر روسيه در 1917، 10 ميليون برآورد شده و اين در صورتی است که اکثر رهبران انقلابی کارگران در جبهه های جنگ برای دفاع از انقلاب گشته شدند و در مقابل اين بيش از صد ميليون دهقان داريم که اولين انقلاب را پيش روی خود داشتند، و بدون توافق و جلب دهقانان به انقلاب سوسياليستی در دوران گذار از سرمايه داری به سوسياليزم برگشت به سرمايه داری حتمی بود، و تضمين پيروزی انقلاب کارگری -سوسياليستی گسترش آن در سطح جهانی است، بدون گسترش انقلاب در ديگر نقاط جهان، شکست آن باز حتمی است و به همين خاطر لنين گفته که «ما واقفیم تا هنگامی که انقلاب در دیگر کشور‌ها فرا نرسد تنها موافقت با دهقانان است که می تواند انقلاب سوسیالیستی در روسیه را نجات دهد.» يعنی تا پيروزی انقلابات در ديگر نقاط جهان بايد خود را سرپا نگهدارد. و يا به قول لنين: 

"بر ما آشکار بود که بدون ياری انقلاب جهانی، پيروزی انقلاب پرولتاريائی ناممکن است، حتی پيش از انقلاب - چنان که پس از آن- می انديشيديم که انقلاب يا بلافاصله و يا بسيار زود در ديگر کشورهای واپس مانده - و نيز کشورهای سرمايه داری پيشرفته تر- رخ خواهد نمود و يا ما نابود خواهيم شد. با وجود اين باور، حداکثر کوشش خود را به کار برديم تا نظام شوروی را زير هر شرايط و به هر بهائی - نگاهداری کنيم، چه می دانيم اين کار را نه برای خود بلکه برای انقلاب جهانی انجام می دهيم." (کليات، جلد18، قسمت اول، ص 321).

 

عکس شماره 1

عکس شماره 2